دختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گلدختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گل، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

پرنده ی کوچک خوشبختی ما یاسمن جان

یاسمن اومد قاصدک تولدت مبارک

1392/11/18 12:53
258 بازدید
اشتراک گذاری

 

هوراداستان از این قرار بود که:

یک روز ماسه نفر (من و بابامصطفی و یاسمن جون) به فروشگاه رفاه رفتیم .در فروشگاه کتابی با عنوان حسنی اومد قاصدک تولدت مبارک خریدیم.یاسمن از این کتاب خیلی خوشش آمد.اصولا یاسمن جون از تولد و تولد گرفتن و شعر و آهنگ تولد خواندن و به خصوص شمع فوت کردن بسیار بسیار لذت میبرد.آخر شب که بابا خوابید من و یاسمن جون داشتیم این کتاب را باهم می خواندیم. بعد یهو یاسمن جون هوس کیک شکلاتی با٥تا شمع کرد.از آنجایی که شب از نیمه گذشته بود و هیچ قنادی باز نبود و اصلا پرنده هم در خیابانها پر نمی زدو حتی یک گربه هم میومیو نمی کرد در نتیجه من به یاسمن جون گفتم برو و در گوش بابا که خوابیده یواش و باصدای آروم بگو که فردا داره میاد خونه برات کیک شکلاتی بخره تا تو نوش جان کنی .بعد یاسمن جون رفت و همین کار را انجام داد.متاسفانه از این صحنه ی جالب عکسی ندارم.

صبح که شد یاسمن جون خواب بود .بابا که داشت میرفت سر   کار   به بابا گفتم که یاسمن جون دوست داره چی براش بخری.وقتی داری برمی گردی خونه لطفا یک کیک شکلاتی با شمعهای ریز دونه دونه بخر (به زبان یاسمن جون) .

بابا خیلی از این برنامه استقبال کرد.

بابا خیلی دنبال کیک شکلاتی گشت اما انگار که نه انگار. نبود که نبود. و بالاخره با این کیک به منزل برگشت:

(قنادی گل و بلبل اصل-خ کاشانی)

به تو گفتیم یاسمن جون چشمات رو ببند لطفا و تو هم این کار رو به طرز نصف و نیمه ای که بلدی انجام دادی وبابا که جعبه کیک را برایت باز کرد تو داخل جعبه رانگاه کردی ولی  دیدی که کیک شکلاتی نیست بعد گفتی:

نه ...نه ...نه ...نههههههههههههههههههههههههههههههههههه.... بعد یک کمی عقبکی عقبکی رفتی و هی کیک روی کتاب رو نشون می دادی.

خلاصه بابا که برات توضیح داد چرا این کیک شکلاتی با شکوفه های صورتی نیست قانع شدی و دوباره اومدی کیک رو نگاه کردی این بار خدارو شکر خوشت اومد . (اینکه ٤تا شمع رو کیک هست دلیل خاصی نداره.)

و این هم بقیه داستان عزیزم:

راستی کارت تولد یکسالگی ات رو میبینی؟(گوشه سمت راست عکس پایین)در تمام طول روز می رفتی عروسکهات رو بااین کارت دعوت می کردی به تولدت که قرار بود شب باشه.مخصوصا آقا شیرورزشکار که عکسش رو بعدا میذارم که از دوستان خاصت حساب میشه.

اصولا من یاسمن رو وقتی که داره از کار خوبی لذت می بره آزاد می گذارم تا حسابی کیف کنه اصلا بچه ها از اینکه  به کیک ناخنک بزنند یا باتمام وجود به اون بچسبند خوششان می آید.

واقعا دیدن اشتیاق کودکانه دختر عزیزم به من یک خوشحال وصف ناپذیر می ده.اما خیلی از مامانها اینطوری نیستند.خوب کثیف شد که شد باهم تمیزش  میکنیم .من و یاسمن جون اینجوری ایم دیگه.خیلی هم خوب.

١٢-٠١-٢٠١٤

 

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)