دختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گلدختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گل، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 24 روز سن داره

پرنده ی کوچک خوشبختی ما یاسمن جان

1391-08-04

اولین باری که خواستیم سرلاک برنجی رو با قاشق بهت بدیم: عکس العملت خیلی جالب بود وقتی قاشق سرلاک رو توی دهنت گذاشتم ترسیدی نه میریختیش بیرون نه قورتش می دادی چنان گریه کردی که قیامتی به پا شد خیلی گریه کردی آروم نمیشدی خلاصه نه که نخوردی بلکه آخرش با دستمال اون یه قاشق سرلاک رو از دهنت تمیز کردم یه خورده گریه کردی بعد یواش یواش آروم شدی. به نظرم هنوز برات زوده غذای جامد بخوری اما آخه دکترت گفته بهت بدیم حال فردا سعی مجدد می کنم بالاخره یه هفته برزگتر شدی شیاید این بار بپذیری یاسمن بدون کارهات خیلی با نمکه و ما هم تو وهم نمکت رو بیش از اندازه اونقدر که تصوری براش نیست دوستت داریم این هم اولین غذای جامدت:   &...
10 آبان 1391

درباره ی دوم آبان ماه1391

امروز روز خوبی نبود چون:   بابایی مریض شد خاله شقایق مریض شد از همه بدتر تو هم خیلی مریضی اصلا چرا خوب نمی شی مردم از نگرانی خیلی برای همه ی شما ناراحتم تنها خبر خوب امروز بهتر شدن عمه منصوره بود که دوسه روزی مریض بود. آه امروز باباجون مرتضی و مامانی اومده بودن اینجا غروبی هم مامان نسرین و عمه منصوره اومده بودن ... ...
3 آبان 1391
1