یاسمن جونم دختر مهربونم همه سرجای خودشون نشستن توی قلبم اما نمی تونم خودم رو گول بزنم تو و بابا مصطفی برام نه قلب بلکه نفسید. خیلی خیلی خیلی یا بهتره بگم بی اندازه دوستتون دارم. یاسمن جونم این دفتر خیلی مهمه.ریزو درشت زندگیت حتی بعضی جاها ساعت و ثانیه اش هم توشه. آدمها نمی تونن تمام لحظاتشون رو ثبت کنن اما من سعی کردم تمام لحظات مهم زندگیت رو توی این وبلاگ و این دفتر بخصوص ثبت کنم هرچند از قلم افتاده هم بسیار است به هر حال در هر حال و در همه جا من و بابا مصطفی سایه هایی هستیم که تنهایت نخواهیم گذاشت مثل یک درخت بزرگ سایه سار یا مثل یک چتر رنگی برای یک کوچولو. عاشقتم.می میرم واست. ...