دختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گلدختر مهربون ما نفس و عمرما میوه ی خوشمزه ی عشق ما یاسمن گل، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 14 روز سن داره

پرنده ی کوچک خوشبختی ما یاسمن جان

در آشپزخانه (1)

عاشقتم. عاشق تو .تو که تموم زندگیمی .تو که رنگ وبوی بهاری هوای دلمی. یاسمن جون به مرکبات مخصوصا آب مرکبات علاقه عجیبی داره.خیلی هم عالی.و همینطور بازی در آشپزخانه یکی از بازیهای مورد توجه و علاقه یاسمن جونمه. ببینید:         ...
7 اسفند 1392

مهربون من ! همه جون من!قربون احساس قشنگت.

        وقتی یاسمن جون با چوب شور مواجه میشه این شکلی میشه که میبینین. .یاسمن جونم یکی از قاقالی لی های مورد علاقه ات چوب شور به خصوص از نوع کنجدی است. مامان قربون اون چشمها و ادا و اطوارت بره انشاالله. راستی وقتی یاسمن جون نمی خواد تو اون ساعت مامان درس بخونه این کار رو انجام میده.خوب که به عکسهاش  دقت کنید میبینید که چه میکنه این دخمل نازنازی من. عزیز دل مادر! خیلی خیلی خیلی...........................................دوستت دارم. ...
19 بهمن 1392

یاسمن اومد قاصدک تولدت مبارک

  داستان از این قرار بود که: یک روز ماسه نفر (من و بابامصطفی و یاسمن جون) به فروشگاه رفاه رفتیم .در فروشگاه کتابی با عنوان حسنی اومد قاصدک تولدت مبارک خریدیم.یاسمن از این کتاب خیلی خوشش آمد.اصولا یاسمن جون از تولد و تولد گرفتن و شعر و آهنگ تولد خواندن و به خصوص شمع فوت کردن بسیار بسیار لذت میبرد.آخر شب که بابا خوابید من و یاسمن جون داشتیم این کتاب را باهم می خواندیم. بعد یهو یاسمن جون هوس کیک شکلاتی با٥تا شمع کرد.از آنجایی که شب از نیمه گذشته بود و هیچ قنادی باز نبود و اصلا پرنده هم در خیابانها پر نمی زدو حتی یک گربه هم میومیو نمی کرد در نتیجه من به یاسمن جون گفتم برو و در گوش بابا که خوابیده یواش و باصدای آروم بگو که فردا داره ...
18 بهمن 1392

وقتی ... های یاسمن با بابامصطفی عشق!!!

  وقتی بابا ازراه می رسه .و باهات بازی می کنه. وقتی با بابایی میخوای بری دد(گردش و خرید) وقتی بابا ازراه می رسه و برات قاقا لی لی میآره. وقتی داری با بابایی بازی می کنی.     ...
17 بهمن 1392

وقتی ... های یاسمن جونم!

    وقتی از چیزی تعجب می کنی و اون چیز ذهنت رو به شدت مشغول می کنه عزیز دلم. وقتی می ترسی وقتی چشم میذاری تا بازی کنیم یا می خوای یه سورپرایز داشته باشم برات. وقتی حوصله ات حسابی سر میره و خوابت هم میاد. وقتی تو فکر میری که چطوری می تونی یه بلایی سر یه چیزی بیاری.اینی که توی دستات هست لاک حلزون دریای جنوبه.   ...
17 بهمن 1392